۲۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۳۲

سر به سر رازی که با من گفته اند
با که بر گویم که مردم خفته اند

پاک بازان خانه ی وهم و خیال
پاک کردستند و بیرون رفته اند

بنگه دیوانگان عشق او
زان سبب در هم دگر آشفته اند

رغم جانان راست کین افسردگان
جام جان پرور به کف بگرفته اند

دولت باقی به مبطل کی دهند
بر مغیلان نسترن نشکفته اند

با کسی چون بازگویم کاولیا
راز پنهانی زخود بنهفته اند

همچو حلاجند بر دار قبول
هرکه را در ابتدا پذرفته اند

گوهر اسرار دور کشف را
هم به الماس نزاری سفته اند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.