۲۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۱۷

دوست می دارم فلان را راست است آری چه شد
من شدم دیوانه ی لیلی ترا باری چه شد

من کسی را دوست می دارم که دشمن را مجال
نیست جز جان کندن و ار نیز هست آری چه شد

چون ندارد از من بی من خبر جان رقیب
گر ملامت کرد بر چون من گرفتاری چه شد

هرکه شد از بهر گل چیدن به باغ وصل دوست
سهل باشد گر بگیرد دامنش خاری چه شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.