۲۸۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۰۷

مشنو که مرا جز تو یاری و کسی باشد
باتو ز جهان خوشتر گر خوش نفسی باشد

گر مار سر زلفت بر پای کسی پیچد
طاووس بهشت اینجا همچون مگسی باشد

من روی وفا از تو هرگز بنگردادم
سر در قدمت بازم گر دست رسی باشد

تا رای تو چون باشد یا روی تو چون بیند
از وصل تو در هر سر هرجا هوسی باشد

دوزخ چه و جنت که هیچ اند همه بی تو
گر بی تو بود جنت بر ما حرسی باشد

از تو همه تو باید نه جنت و نه طوبی
بیمار خسیسی کو موقوف خسی باشد

ارّان چه و شروان چه بیچاره نزاری را
از هر مژه بر رویش بی تو ارسی باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.