۳۹۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۵۲

تا عشق مرا گردِ خرابات برآورد
از مسجد و محراب و مناجات برآورد

با عقل به ضدیّت و انکار و تعصّب
از جیب فتاوی و سجلاّت برآورد

عشق از غضب و نخوت و غیرت چو نهنگی
در تاب شد و بانگ به هیهات برآورد

از آتشِ غیرت که بر افروخت به گردون
دودِ شغب از خرمنِ طاعات برآورد

ما پس روِ امریم نه غالی نه مقصّر
قاصر نظر آشوب ز علّات برآورد

چون یک سرِ مویش خبر از صدق و صفا نیست
سد چلّه گرفتم ز کرامات برآورد

مشغول به خود کرد مرا یارم و بی خود
حاجات روا کرد و مهمّات برآورد

در پایِ غمش هرکه لگد کوبِ عنا شد
از خاکِ درش سر به سماوات برآورد

تا عقل بگسترد بساطِ لمن الملک
پنداشت که دستی به مباهات برآورد

عشق آمد و تا مهره فرو چید و فرو کرد
در حال بزد نعره و شهمات برآورد

یک نکته بیان کرد ز تسلیم و تسلّم
فریاد ز اربابِ مقالات برآورد

هر کز خودیِ خویش به در شد چو نزاری
یک باره دمار از هُبل ولات برآورد

استادِ حقیقی به سرِ سوزنِ تعلیم
از پایِ دلم خار محالات برآورد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.