۲۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۲۵

هر کس نظرِ خاطر با خوش منشی دارد
آری دلِ مشتاقان با جان کششی دارد

از طعنۀ بی حاصل بدخواه چه می خواهد
او عاقل و من عاشق هر کسی روشی دارد

گر تو بروی امّا در پردۀ زهّادی
این رندِ خراباتی هم پرورشی دارد

صرّافِ وجودِ ما خونِ دلِ رز باشد
خود سنگِ محک گوید هر زر که غشی دارد

ما ریخته خونِ رز در حلقِ و حسودِ ما
خونِ دل خود خورده هر کس خورشی دارد

گفته ست نزاری را ناگاه بسوزانم
من نیز رضا دادم گر یخ تبشی دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.