۳۱۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۴۷

چه جای دشمنی است آن که یار کرد و برفت
به اختیار سفر اختیار کرد و برفت

نظر به غیر چرا ی کنم جزای من است
که خون دیده ی من در کنار کرد و برفت

مرا به درد دل و سوز سینه ی مجروح
اسیر حادثه ی روزگار کرد و برفت

شکایتی بود آری نمی توانم گفت
که هیچ خصم نکرد آن چه یار کرد و برفت

قرار کرد که بعد از دو هفته باز آیم
بدین قرار مرا بی قرار کرد و برفت

فریب دادن دل را گمان برم که برو
همان عزیزم اگر چند خوار کرد و برفت

دریغ و درد نزاری نگر به درد و دریغ
که عمر در هوس انتظار کرد و برفت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.