۳۶۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹۰

قدت بر ماهِ تابان سر کشیده ست
چنین سروِ خرامان کس ندیده ست

تعالی الله خداوندی که از خاک
چنین نازک وجودی آفریده ست

خنک دستی که از طوبایِ قدّت
به شفتالو گرفتن بر رسیده ست

دلی پرنارِ غیرت نارِ بُستان
زرشکِ نارِ پستانت کفیده ست

ز سودایِ خطِ سبزِ تو شب ها
قلم در دستِ من بر سر دویده ست

دهانت چشمۀ خضرست از آن روی
که گردش سبزۀ خط بر دمیده ست

کنارم عاقبت پر شد ز یاقوت
ز بس خوناب کز چشمم چکیده ست

نزاری را که بر تست از جهان چشم
غبارِ خاکِ کویت کحل دیده ست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.