۳۲۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷۱

من که باشم که تورا دوست ندارم ای دوست
با که افتاد نگه کن سر و کارم ای دوست

دل سپردم به تو و هیچ تفاوت نکند
گر رسد کار به جان هم بسپارم ای دوست

در کنارِ منی از روی حقیقت شب و روز
از میانِ تو جدا نیست کنارم ای دوست

آخر ای دوست چو من دوست مکن دشمن کام
شاید ای دوست که فریاد برآرم ای دوست

چون رقیب است حجاب گلم آن هم شاید
که شود در قدم از دستِ تو خارم ای دوست

زهره ام نیست که از دوست کنم فریادی
از نزاری بشنو ناله ی زارم ای دوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.