۳۳۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱۳

خلاف وعده کردن ناپسندست
ببین کز وعده ی وصلِ تو چندست

مده دشنام ناخوش بوسه ای ده
چه زهرم می دهی آنجا که قندست؟

بترس از چشم شور و ابروی تلخ
که از نامحرمان بیم گزندست

به آتش برفشان گه گه سپندی
که دفع چشم بد دود سپندست

علاجِ دردِ بی آرامِ من کُن
ببخشا بر دلی کو دردمندست

به کوته دیده گویید ای مشنّع
بلای عقل بالای بلندست

مرا گویی مرو دنباله ی عشق
نمیدانی که در حلقم کمندست

خطیب از دوستانم گو حدیثی
کرا پروای چندین وعظ و پندست

که در بند بلای قامت دوست
همه عضو نزاری بند بندست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.