۲۷۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۲

می بده که در دادنِ می یاری هاست
کار این است دگرها همه بی کاری هاست

هیچ آرامش و آسایش و آسانی نیست
در عنا خانه دنیا همه دشواری هاست

به خلافِ فقها پیر خرابات منم
که میانِ ورع و می کده بیزاری هاست

گو ملامت گرِ بی فایده خود را دریاب
در دل آزاریِ عشّاق گرفتاری هاست

نیک بخت است که بر وی نبود پوشیده
که عقوبت همه مشتق زدل آزاری هاست

درد و رنج و غم و اندوه و ملامت بر دل
بارِعشق است و بر او این همه سربار ی هاست

تلخیِ شربت هجران و ترش روییِ صبر
شور بختا که چنین محتملِ خواری هاست

هر نزاری چو نزاری نبود بی زر وزور
چه کند زاری و خود پیشه او زاری هاست.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.