۲۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۸

کنون که قبله ی من روی آن نگارین است
سجود پیش رخ او کنم که راه این است

نماز من چو در این قبله طاعت است و قبول
ز خاک قبله ی خود ساختن چه آیین است

چو روی دوست بود فارغم ز قبله ی غیر
اگر چه کفر تو باشد ولی مرا دین است

چو دیر هست چه جویم نشان صومعه باز
که کنج صومعه ها مسکن مساکین است

نگنجد این سخن اندر دهان ناقص عقل
که این سخن نه برازای مرد خود بین است

نزاری و می و معشوق و کنج دیر مغان
طریق عاقل و مجنون بی غرض این است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.