۲۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۵

خوی ترکان همه مایل به جفا و ستم است
آزمودیم بسی، ترک وفادار کم است

این بلایی ست نه ترکی ست به دنباله ی چشم
دل ز ما برد و گر جان بجهد مغتنم است

پیش او هم چو منی را چه محل باشد و قدر
خاصه ترکی که چنین معتبر و محتشم است

همچو من صد بکشد طره ی ترکم روزی
آخر آن سرزده زنگی بچگان را چه غم است

گر کند مملکت حسن مسلم چه عجب
ترک را دست ظفر بر عرب و بر عجم است

گر رخ ترک پری چهره موذن بیند
نیمه شب بانگ برآرد که مگر صبحدم است

گر چه هم صحبت عفریت غریب است پری
نسبت ترک و رقیبش به وجود و عدم است

ترک را عادت و خو غارت و قتل است ای یار
هر که با ترک رود ترک سر اول قدم است

راه پیمای نزاری اگرت حج باید
گل ستان حرم و خار مغیلان به هم است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.