۳۲۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۷

بیمار عشق را چه مداوا کند طبیب
تعلیم عاقلانه مده گو مرا ادیب

ما توبه در مقابل عصیان نیاوریم
تمکین عاقلان ز مجانین بود عجیب

زنّار اگر ببندم و ساکن شوم به دیر
ماییم و عشق و هرچه اشارت کند حبیب

در دین توبه مذهب ما هیچ فرق نیست
از طیلسان ملت اسلام بر صلیب

آری تو بر مراتب ابداع طالبی
اما تو را نصیب نکردند از آن نصیب

احول به هیچ وجه نبوده ست راست ببین
زین پیش گفته اند که اعما بود غریب

با مدعی بگوی نزاری که روی دوست
پوشیده نیست الّا بر دیده ی رقیب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.