۲۷۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۳

گر یار نگارینم در من نگرانستی
بار غم و رنج او بر من نه‌ گرانستی

ور غمزهٔ غمارش رازش نگشادستی
از خلق جهان رازم همواره نهانستی

گویی چو بهشتستی آراسته و خرم
گر دوست به کوی من گه‌گه گذرانستی

ای کاش که قوت من بودی ز دو یاقوتش
تا بر سر او چشمم یاقوت نشانستی

ای کاش که از بزمم غایب نشدی هرگز
تا بزم من از رویش چون لاله ستانستی

رخسار چو ماه او بگرفت ز خط هاله
گر مه نگرفتستی آن خط نه چنانستی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.