۲۷۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۰

تا دل بود ای دلبر تا جان بود ای جانان
با مهر تو دارم دل با عشق تو دارم جان

گر دل ببری شاید زیرا که تویی دلبر
ور جان ببری زیبد زیرا که تویی جانان

هوش از همه بستانی چون غمزه‌ کنی ناوک
گوی از همه بربایی چون زلف‌ کنی چوگان

هرچندکه سلطانم آخر به تو محتاجم
چون عشق پدید آید محتاج شود سلطان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.