۲۵۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴

مرا گذر به‌سوی کوی یار باید کرد
زدیده بر سرکویش نثار باید کرد

چو در فتاد به‌دام آن نگار سیم اندام
سه بوسه از دو لب او شکار باید کرد

چو وصل بر سر کوی استوار خواهد شد
‌در سرای به قفل استوار باید کرد

همه حدیث سماع و شراب بایدگفت
همه حکایت بوس وکنار بایدکرد

وگر به وقت صبوح از خمار باشد رنج
شراب و بوسه علاج خمار باید کرد

چو یار نیست به دست آرزوست اینکه مرا
نخست باری تدبیر یار باید کرد

شفیع باید بردن مگر بسازد یار
چو یار ساخته شد سازگار باید کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.