۲۶۵ بار خوانده شده
ماهرویا ز غم عشق نگه دار مرا
مگذر از بیعت دیرینه و مگذار مرا
به محالی و خطائی که تو را هست خیال
خط مکش بر من و بیهوده میازار مرا
چند گویی که به یکبار زبونگیر شدی
من زبونم تو زبانگیر مپندار مرا
از همه خلق من امروز خریدار توام
گرچه هستند همه خلق خریدار مرا
تو شناسی که به جز من نسزد جفت تو را
من شناسم که به جز تو نسزد یار مرا
تا طلبکار سر زلف تو باشد دل من
با تو باشد به همه حال سروکار مرا
آیم ای دوست به نزدیک تو بارم ندهی
خود دلت بار دهد تا ندهی بار مرا
گر همی با من دلخسته تلطف نکنی
به تکلف چه دهی عشوهٔ بسیار مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
مگذر از بیعت دیرینه و مگذار مرا
به محالی و خطائی که تو را هست خیال
خط مکش بر من و بیهوده میازار مرا
چند گویی که به یکبار زبونگیر شدی
من زبونم تو زبانگیر مپندار مرا
از همه خلق من امروز خریدار توام
گرچه هستند همه خلق خریدار مرا
تو شناسی که به جز من نسزد جفت تو را
من شناسم که به جز تو نسزد یار مرا
تا طلبکار سر زلف تو باشد دل من
با تو باشد به همه حال سروکار مرا
آیم ای دوست به نزدیک تو بارم ندهی
خود دلت بار دهد تا ندهی بار مرا
گر همی با من دلخسته تلطف نکنی
به تکلف چه دهی عشوهٔ بسیار مرا
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.