۳۶۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۲

ایا بجود و بآزادگی بدهر مثل
جهان بکلک تو و کف تو فکنده امل

چگونه رنجه نباشم برنج تو ؟ که مرا
ز نعمت تو بود مغز استخوان بمثل

اگر ز فکرت تو دوش خواب خوش کردم
چه من رهی ، چه پرستندگان لات و هبل

وگر خلاص تو امروز دیرتر بودی
بجان بنده غم آورده بد پیام اجل

خدای عزوجل فضل کرد با تن تو
بشکر کوش بپیش خدای عز وجل

سعادت تو ز بر دست گشت و نیک آورد
که حلق خصم تو گیرد زمانه زیر بغل

نه دولتیست که آنرا بود هنوز و بال
نه شادییست که آنرا بود هنوز بدل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.