۲۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۴

ای ماه سیه پوش تو روشن شده ماهی
هم شمع سرای من و هم پشت سپاهی

از قامت و قدّ تو برد سرو بلندی
وز حلقۀ زلف تو برد قیر سیاهی

جانم بصلاح آید از آن نوش لب تو
گر باز نیفزاید چشم تو تباهی

یعقوب اگر زنده شود باز بعالم
نشناسدت ای ترک ز پیغمبر چاهی

خسته دلم ای بت بگشایی و ببندی
چون زلف برخ بر بفزائی و بکاهی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.