۳۰۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱

اگر چه تنها باشد همه جهان با اوست
و گرچه با او باشد همه جهان تنهاست

گناه دشمن پوشد چو تیره گشت بعفو
بچیرگی در عفو از شمایل حکماست

عجب مدار ز من گر مدیح او گویم
که هرک گوید جز من بمدح او گویاست

ز فضل و مخبر و منظر بر او گوا بس کن
که آشکارٍۀ مرد از نهان مرد گواست

بسان آب و گیا خدمتش قرار دلست
بلی دل آنجا گیرد قرار کآب و گیاست

مدار نام نکو گرد فضل نیک بود
که فعل نیکو فضلست و نام نیک زکاست

صلاح بندۀ مخلص که دائم افزون باد
و آن کسی که همی نفی جست شد کم و کاست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.