۳۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۰ - در مدح امیر نصر بن ناصرالدین سبکتگین

گر از عشقش دلم باشد همیشه زیر بار اندر
چرا گم شد رخش باری به زلف مشکبار اندر

اگر طعنه زند قدّش بسر و جویبار اندر
چرا رخنه کند غمزه ش بتیغ ذوالفقار اندر

شکسته زلف مشک افشان بگرد روی یار اندر
به شیطانی نیت ماند به یزدانی نگار اندر

جفا گویی گرفتستی وفا را در کنار اندر
تو پنداری گل سوری شکفتستی بقار اندر

گل از رویش برد گونه به هنگام بهار اندر
مغ از چهرش برد صورت به فغفوری نگار اندر

........................................
ز خوبی او به نور اندر ز عشقش من به نار اندر

چنان کو جادویی دارد به چشم پرخمار اندر
دل من جادویی دارد به مدح شهریار اندر

سپهبد نصر با نصرت به کار کارزار اندر
ز عزم و حزم با قوت به جبر و اختیار اندر

چنان یاقوت پیوسته به درّ شاهوار اندر
بیابد مخلص شعری به شعری بر شعار اندر (؟)

نفس خون گردد از نامش به کام کامکار اندر
ز نام او شکست آید به نام نامدار اندر

بهارستش کف و نعمت بدان فاضل بهار اندر
بحارستش دل و حکمت بدان ز اخر بحار اندر

هنر گسترد جاهش را به قدر و اقتدار اندر
خرد پرورد عرضش را به جاه و افتخار اندر

ز بهر زایران باشد همی در انتظار اندر
گرفته نقش مهر او به چشم روزگار اندر

وقار آرد وقار او به طبع بی وقار اندر
قرار آرد قرار او به رای بیقرار اندر

ردای دولتش را حق میان پود و تار اندر
پراکنده است فضل او به بلدان و دیار اندر

به عدلش زهر شد بسته به نیش گرزه مار اندر
به فضلش خوشۀ خرما پدید آید به خار اندر

بهیجا چون برون آید چو خورشید از غبار اندر
نشاند تیر را چون مژه در چشم سوار اندر

بود مختار و قادر زو به جبر و اضطرار اندر
بجنگ اندر تو پنداری که هست او در شکار اندر

نورزد جز جوانمردی به عمر مستعار اندر
همه فعلش هنر گردد به دهر پر عوار اندر

شمار او کنار آرد به گنج بی کنار اندر
نگنجد جز وی از فضلش به قانون شمار اندر

عبارت کردن فضلش به صدر اعتبار اندر
عنان عفو او دایم بدست اعتذار اندر

سخندان از یمین او به یمن کردگار اندر
سخنگو از یسار او به توقیر و یسار اندر

نباشد زو عدو ایمن بپولادی حصار اندر
گذر باشد سپاهش را ببحر بیگذار اندر

همی تا روشنی باشد به رخشنده نهار اندر
چو تاریکی بار کان شب دیجور و تار اندر

بقا بادش به مجلس گاه شادی و عقار اندر
ز شرّ خویش بد خواهش بسوزنده شرار اندر

........................................
مبارک اورمزد او ببخت غمگسار اندر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹ - در مدح محمد بن ابراهیم طائی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱ - در مدح امیر نصر بن ناصرالدین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.