۲۵۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۸۱

ماه من، روی تو خوبست و چنین بایستی
لیک خویت قدری بهتر ازین بایستی

حیف باشد که رسد خاک بآن دامن پاک
آسمان وقت خرام تو زمین بایستی

چین در ابروی تو در صحبت احباب خطاست
پیش اغیار در ابروی تو چین بایستی

تا مگر یافتمی دست بر آن خاتم لعل
همه آفاق مرا زیر نگین بایستی

زود برخاست ز هر گوشه بلای خط تو
این بلا باید گوشه نشین بایستی

بی تو خوشدل شدم از آمدن غم، که مرا
همه اسباب اجل بود، همین بایستی

شب هجرست، هلالی، ز مه و مهر چه سود؟
امشب آن ماهرخ زهره جبین بایستی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.