۲۷۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۷۲

بی جهت با ما چرا آهنگ غوغا کرده ای؟
غالبا امروز قصد کشتن ما کرده ای

گاه چون شیر و شکر، گاهی چو آب و آتشی
من نمی دانم چه خویست این که پیدا کرده ای؟

گر مسیحا مرده ای را زنده می کرد از دعا
تو به یک دشنام کار صد مسیحا کرده ای

دیده جای تست، بنشین، از نظر غایب مشو
مردمی کن، چون میان مردمان جا کرده ای

دوش می گفتم که: مهمان هلالی باش، گفت:
دیدن خورشید را در شب تمنا کرده ای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.