۲۶۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۴۸

باز، ای سوار شوخ، کجا می روی؟ مرو
آه این چه رفتنست؟ چرا می روی؟ مرو

هر دم ز رفتن تو بلای دلست و دین
ای کافر بلا، چه بلا می روی؟ مرو

چین بر جبین فگنده، برون رفتنت خطاست
ای ترک چین، براه خط می روی، مرو

بر عزم گشت خرم و خندان شدی سوار
ای گل، که همچو باد صبا می روی، مرو

دل رفته است و از پی او تند می روی
با آنکه از پی دل ما می روی، مرو

گفتی: برون روم که: هلالی شود هلاک
او خود هلاک شد، تو کجا می روی، مرو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.