۲۶۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۵۵

جز بندگیم کاری از دست نمی آید
من بنده فرمانم، تا دوست چه فرماید؟

تو عمر من و وصلت آسایش عمر من
یارب! که رقیب تو از عمر نیاساید

ای گل، تو بحسن خود مغرور مشو چندین
کین خوبی ده روزه بسیار نمی پاید

تا چند جفاگاری، شوخی و دل افگاری؟
جایی که وفا باشد اینها بچه کار آید؟

در عشق هلالی را انکار کنند اما
این کار چو پیش آید افکار نمی شاید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.