۲۹۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۹

ترا گهی که نظر بر من خراب افتد
دلم ز بسکه تپد در من اضطراب افتد

دلم بیاد لبت هر زمان شود بیخود
علی الخصوص زمانی که در شراب افتد

تو چون شراب خوری با رقیب خنده زنان
ز خنده تو نمک در دل کباب افتد

ز بهر جلوه چو خورشید من رود بر بام
بخانها همه از روزن آفتاب افتد

مگو: بدوزخ هجر افگنم هلالی را
روا مدار که بیچاره در عذاب افتد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.