۳۳۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۶

بی تو، چندان که محنتست مرا
با تو چندان محبتست مرا

مردم و سوی من نمی نگری
بنگر کین چه حسرتست مرا

رخ نهفتی، ولی بدیده دل
در جمال تو حیرتست مرا

نسبت من چه می کنی برقیب؟
با رقیبان چه نسبتست مرا؟

خوار شد بر درت هلالی و گفت:
این نه خواریست، عزتست مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.