۳۳۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱

مه من، به جلوه گاهی که تو را شنودم آن جا
جگرم ز غصه خون شد، که چرا نبودم آن جا؟

گه سجده خاک راهت به سرشک می کنم گل
غرض آن که دیر ماند اثر سجودم آن جا

من و خاک آستانت، که همیشه سرخ رویم
به همین قدر که روزی رخ زرد سودم آن جا

به طواف کویت آیم، همه شب، به یاد روزی
که نیازمندی خود به تو می نمودم آن جا

پس ازین جفای خوبان ز کسی وفا نجویم
که دگر کسی نمانده که نیازمودم آن جا

به سر رهش، هلالی، ز هلاک من که را غم؟
چو تفاوتی ندارد عدم و وجودم آن جا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.