۲۸۶ بار خوانده شده

حق رأی

جان بابا، هر شب این دیوانه دل
با من شوریده سر در گفت و گوست

کز چه دارد، مرد عامی حق رأی
لیک زن با صد هنر محروم از اوست

مرد و زن را در طبیعت فرق نیست
فرق شان در علم و فضل و خلق و خوست

مرد نادان در شمار چارپاست
مغز خالی کم بهاتر از کدوست

بانوی عالم به از بی مایه مرد
«دشمن دانا به از نادان دوست »

خار و خس را، چون در این گلشن بهاست
گل چرا بی قدر با صدرنگ و بوست

از چه حق رأی دادن نیستش
آن که، جان را گر بگیرد حق اوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:مطایبه (طبیب و بیطار)
گوهر بعدی:لاله کوهی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.