۲۰۱ بار خوانده شده

۱ - النوبة الثالثة

قوله تعالى بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. بنام او که آئین زبان ما ذکر او، قوت دل ما مهر او، بنام او که شاهد جان ما نظر او، روح روح ما یاد او، مبارک آن کس که مونسش نام او، عزیز آن کس که همراهش یاد او، و شاد آن دل که در آن دل مهر او، آباد آن زبان که بر آن زبان ذکر او، آزاد آن کس که بود وى در بند او، بزرگوار آن نفس که بر امید دیدار او.
الهى یادت چون کنم که من خود همه یادم، من خرمن نشان خویش فرا باد نهادم. الهى یادى و یادگارى و دریافتن خود، یارى. معنى دعوى صادقانى، فروزنده نفسهاء دوستانى، آرام‏دل غریبانى، چون در میان جان حاضرى، از بى‏دلى میگویم که کجایى. جان را زندگى میباید، تو آنى. بخود، از خود ترجمانى. بحق تو بر تو، که ما را در سایه غرور ننشانى و بعز وصال خود رسانى.

اذا کنت قوت النفس ثم هجرتها
فلم تلبث النفس التی انت قوتها

جان و جهانم تویى و گرت نبینم
یکسر بد روز باد جان و جهانهم.
حم وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ، إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ این شب مبارک بقول بیشتر مفسران، شب نیمه شعبان است، آن را مبارک خواند از بهر آنکه پر خیر و پر برکت است. همه شب داعیان را اجابت است، سائلان را عطیت است، مجتهدان را معونت است، مطیعان را مثوبت است، عاصیان را اقالت است، محبان را کرامت است. همه شب درهاى آسمان گشاده، جنات عدن و فرادیس اعلى درها باز نهاده، ساکنان جنّة الخلد بر کنگره‏ها نشسته، ارواح انبیاء و شهداء در علیین فراطرب آمده، همه شب نسیم روح ازلى، از جانب قربت، بدل دوستان میدمد و باد کرم از هواء فردانیت بر جان عاشقان میوزد و از دوست خطاب میآید: هل من سائل فاعطیه؟ هل من مستغفر فاغفر له؟ اى درویش بیدار باش در این شب که همه بساط نزول بیفکنده و گل وصال جانان در باغ رازدارى شکفته، نسیم سحر مبارک، بهارى‏وار میدمد، و پیغام ملک برمزى باریک و برازى عجیب میگوید: أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ و انشدوا:

ا لم یأن للهجران ان یتصرما
و للعود غصن البان ان یتضرما

و للعاشق الصب الذى ذاب و انحنى
ا لم یأن ان یبکى علیه و یرحما
و فى بعضى الآثار: عجبا لمن آمن بى کیف یتّکل على غیرى، لو انهم نظروا الى لطائف برى ما عبدوا غیرى. اى عجب کسى که ما را شناخت با غیر ما آرام چون گیرد. کسى که ما را یافت با دیگرى چون پردازد. کسى که رنگ و بوى وصال و یاد ما دارد، دل در رنگ و بوى دنیا چون بندد.

از تعجب هر زمان گوید بنفشه کى عجب
هر که زلف یار دارد چنگ چون در ما زند
فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ تنزل النسخة من السماء لما یحصل فى السنة من اقسام الحوادث. شب نیمه شعبان را نامهاست: شب برات گویند و شب نسخة، شب فرق، شب عرض. هر که از این شب تا دیگر سال از دنیا رفتنى است، نسخت آن از لوح محفوظ بردارند و بعزرائیل دهند، گویند این شغل تو است تا دیگر سال.
هر چه خسف و مسخ بود، سیاسات و بلیات و انواع عذاب، نسخت کنند و بجبرئیل دهند، گویند این کار تو است تا دیگر سال. هر چه نعمت و راحت و روزى بندگان بود نسخت کنند و بمیکائیل دهند، هر چه عزّ و مرتبت و اقبال و دولت بود نسخت کنند و باسرافیل دهند و ذلک قوله: إِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ گفته‏اند در میان فرشتگان، فرشته‏اى حلیم‏تر و رحیم‏تر و مهربانتر از میکائیل نیست و فرشته‏اى مهیب‏تر و با سیاست‏تر از جبرئیل نیست.
در خبر است که روزى هر دو مناظره کردند، جبرئیل گفت: مرا عجب آید که با این همه بى‏حرمتى و جفا کارى خلق، رب العزة بهشت از بهر چه میآفرید؟
میکائیل گفت مرا آن عجب میآید که با آن همه فضل و کرم و رحمت که اللَّه را بر بندگان است دوزخ از بهر چه میآفرید؟ از حضرت عزت و جناب جبروت ندا آمد که: احبّکما الىّ احسنکما بى ظنا، از شما هر دو، آن را دوست‏تر دارم که بمن ظن نیکوترى برد یعنى میکائیل، که رحمت بر غضب فضل مى‏نهد و قد قال اللَّه عز و جل، انّ رحمتى سبقت غضبى.
عایشه صدّیقه گفت: شب نیمه شعبان رسول خدا در حجره و نوبت من بود، در میانه شب او را نیافتم، بخاطر من گذشت، مگر بدیگر حجره‏اى از حجره‏هاى زنان خود رفته، با خویشتن برنامدم، برخاستم بطلب وى بیرون شدم، او را در سجده یافتم، سر بر سجود نهاده و میفرماید: اعوذ بعفوک من عقابک، اعوذ برضاک من سخطک، اعوذ بک منک، لا احصى ثناء علیک. انت کما اثنیت على نفسک.
این چند کلمت اشارت است بمنازل و مراتب راه روان سوى حق، روشى از روى همم، نه از روى قدم. رسول خدا اول نظاره فعل کرد فرمود: اعوذ بعفوک من عقابک. آن گه از این مقام درگذشت، نظاره صفت کرد، فرمود: اعوذ برضاک من سخطک، آن گه از صفت درگذشت، نظاره ذات کرد فرمود: اعوذ بک منک، آن گه از صفات خود مجرد گشت، فرمود: لا احصى ثناء علیک، آن گه فردا نیت حق جل جلاله یاد کرد، فرمود: انت کما اثنیت على نفسک.

اول مقام استدلال است.
دیگر مقام افتقار. سوم مقام مشاهدة. چهارم مقام حیاة. پنجم مقام فناء.
بروایتى دیگر عایشه گفت: رأیت النبى (ص) فى لیلة النصف من شعبان ساجدا یدعو، فنزل جبرئیل، فقال: ان اللَّه عز و جل قد اعتق من النار اللیلة بشفاعتک ثلث امّتک. فزاد النبى فى الدعاء. فنزل جبرئیل فقال: ان اللَّه یقرئک السلام و یقول اعتقت نصف امّتک من النار. فزاد النبى فى الدعاء، فنزل جبرئیل و قال: ان اللَّه اعتق جمیع امّتک من النار بشفاعتک، الا من کان له خصم حتى یرضى خصمه. فزاد النبى فى الدعاء، فنزل جبرئیل عند الصبح و قال: ان اللَّه تعالى قد ضمن لخصماء امّتک ان یرضیهم بفضله و رحمته، فرضى النبى (ص) و قال: ان للَّه تعالى عتقاء من النار فى لیلة النصف من شعبان بعدد شعور غنم بنى کلاب.
و فى روایة انس بن مالک رضى اللَّه عنه قال: بعثنى النبى الى عایشه، فقلت لها اسرعى، فانى ترکت رسول اللَّه (ص) یحدّثهم بحدیث لیلة النصف من شعبان، فقالت یا انس اجلس حتى احدثک عن لیلة النصف من شعبان، قالت کان لیلة النصف من شعبان لیلتى، فجاء النبى (ص) حتى دخل معى فى لحاف، فانتبهت من اللیل فلم اجده قلت ذهب الى جاریته ماریة القبطیة، قالت: فخرجت و مررت بالمسجد فوقعت رجلى علیه و هو ساجد و هو یقول: سجد لک خیالى و سوادى و آمن بک فؤادى و هذه یدىّ التی جنیت بها على نفسى، فیا عظیم هل یغفر الذنب العظیم الا الرب العظیم، اغفر لى الذنب العظیم، ثم رفع رأسه، فقال: اللهم هب لى قلبا تقیا نقیا من الشرک بریّا، لا کافرا و لا شقیا. ثم عاد فسجد فقال: اقول لک کما قال اخى داود، اعفّر وجهى فى التراب لسیدى و حق لسیدى ان تعفّر الوجوه لوجهه. ثم قال یا حمیراء ا ما تدرین ما هذه اللیلة؟ هذه لیلة النصف من شعبان، ان للَّه فى هذه اللیلة عتقاء من النار بعدد شعر غنم کلب. قالت: قلت یا نبى اللَّه، و ما بال غنم کلب‏.
قال: لیس الیوم فى العرب قوم اکثر غنما منهم، لا اقول منهم سته نفر: مدمن خمر و لا عاق لوالدیه و لا مصر على زنا و لا مصارم و لا مصوّر و لا فتاة.
و روى مجاهد عن على بن ابى طالب قال قال رسول اللَّه (ص): یا على من صلى مائة رکعة فى لیلة النصف من شعبان فقرأ فى کل رکعة بفاتحة الکتاب مرة و قل هو اللَّه احد، عشر مرات.
قال النبى (ص): یا على ما من عبد یصلى هذه الصلاة الا قضى اللَّه عز و جل له کل حاجة طلبها تلک اللیلة، قال و یبعث اللَّه عز و جل سبعین الف ملک یکتبون له الحسنات و یمحون عنه السیئات و یرفعون له الدرجات الى رأس السنة.
قال و یبعث اللَّه عز و جل فى جنات عدن سبعین الف ملک او سبع مائة الف یبنون له المدائن و القصور و یغرسون له الاشجار ما لا عین رأت و لا اذن سمعت و لا خطر على قلب المخلوقین، و ان مات من لیلته قبل ان یحول الحول، مات شهیدا. قال: و یعطیه اللَّه بکل حرف من قل هو اللَّه احد فى لیلته تلک، سبعین حوراء.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:۱ - النوبة الثانیة
گوهر بعدی:۲ - النوبة الاولى
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.