۲۶۲ بار خوانده شده

۴ - النوبة الاولى

قوله تعالى: «الَّذِینَ آمَنُوا» ایشان که بگرویدند، «وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ» و مى‏آرامد دلهاى ایشان بیاد خدا، «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (۲۸)» بدانید که یاد کرد خداى آنست که بآن دلها آرامد.
«الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» ایشان که بگرویدند و کارهاى نیک کردند، «طُوبى‏ لَهُمْ» ایشانراست زندگانى خوش، «وَ حُسْنُ مَآبٍ (۲۹)» و باز گشتن گاه نیکو.
«کَذلِکَ أَرْسَلْناکَ» چنانک ترا فرستادیم، «فِی أُمَّةٍ» در امّتى، «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِها أُمَمٌ» که گذشت پیش ایشان، «لِتَتْلُوَا عَلَیْهِمُ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ» تا بر ایشان خوانى آنچ پیغام دادیم بتو، «وَ هُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ» و ایشان بنام برد رحمن و یاد کرد او کافر میشوند، «قُلْ هُوَ رَبِّی» بگو رحمن خداوند منست، «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» نیست خدایى جز او، «عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ» پشت باو باز کردم، «وَ إِلَیْهِ مَتابِ (۳۰)» و بازگشت من باوست.
«وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً» اگر هرگز قرآنى بودى، «سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ» که بان کوه روان کردندى، «أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ» یا بآن زمین بریدندى، «أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتى‏» یا بان مرده را سخن شنوانیدندى، «بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِیعاً» بلکه خدایراست فرمان و کار همه، «أَ فَلَمْ یَیْأَسِ الَّذِینَ آمَنُوا» بجاى نیازند یک بار گرویدگان، «أَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِیعاً» که اگر اللَّه تعالى خواستى همه ناگرویدگان را راه نمودى بیکبار، «وَ لا یَزالُ الَّذِینَ کَفَرُوا» و همیشه کافران و ناگرویدگان، «تُصِیبُهُمْ بِما صَنَعُوا» مى رسد بایشان بفعل بد که کردند، «قارِعَةٌ» مصیبتى سخت و داهیه‏اى صعب، «أَوْ تَحُلُّ قَرِیباً مِنْ دارِهِمْ» یا تو فرود آیى ناگاه بر در سراى ایشان، «حَتَّى یَأْتِیَ وَعْدُ اللَّهِ» صبر کن تا وعده‏اى که اللَّه تعالى داد بیاید، «إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ (۳۱)» اللَّه تعالى کژ نکند وعده خویش.
«وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ» و افسوس کردند بر فرستادگان پیش از تو، «فَأَمْلَیْتُ لِلَّذِینَ کَفَرُوا» درنگ دادم کافران را، «ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ» آن گه فرا گرفتم ایشان را، «فَکَیْفَ کانَ عِقابِ (۳۲)» چون بود سرانجام نمودن من‏ دشمنان را.
«أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلى‏ کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ» آن کس که بر ایستاد دارد بنگاه بانى، وى کردار خلق شمارد و اسرار و انفاس ایشان سنجد و الحاظ و الفاظ ایشان شمرد، همچون کسى است که این هیچ نتواند و ندارد، «وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ» و اللَّه را انبازان گفتند، «قُلْ سَمُّوهُمْ» بگوى ایشان را صفت کنید، «أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِما لا یَعْلَمُ فِی الْأَرْضِ» یا اللَّه تعالى را خبرى مى‏کنید که او نداند آن را در زمین، «أَمْ بِظاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ» یا هر چه فراز آید همى‏گویید، «بَلْ زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مَکْرُهُمْ» بلکه برآراستند کافران را مکر ایشان، «وَ صُدُّوا عَنِ السَّبِیلِ» و برگشتند از راه حقّ و برگردانیدند، «وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ (۳۳)» و هر که را اللَّه تعالى گمراه کرد او را نیست راهنمایى.
«لَهُمْ عَذابٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا» ایشان را عذابى است درین جهان، «وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ» و براستى که عذاب آن جهان سختتر، «وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ (۳۴)» و نیست ایشان را از اللَّه تعالى کوشنده‏اى یا باز پوشنده‏اى.
«مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ» بیان و صفت آن بهشت که متّقیان را بآن وعده دادند، «تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» آنست که میرود زیر درختان آن جویها «أُکُلُها دائِمٌ» خوردنى آن و میوه‏هاى آن پیوسته است بر درختان، «وَ ظِلُّها» و سایه آن پاینده، «تِلْکَ عُقْبَى الَّذِینَ اتَّقَوْا» سرانجام پرهیزکاران آنست، «وَ عُقْبَى الْکافِرِینَ النَّارُ (۳۵)» و سرانجام کافران آتش.
«وَ الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ» و ایشان که ایشان را تورات و انجیل دادیم، «یَفْرَحُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ» شادند ایشان بآنچ بتو فرستاده آمد، «وَ مِنَ الْأَحْزابِ مَنْ یُنْکِرُ بَعْضَهُ» و از سپاهها کسانى‏اند که بلختى از آن کافراند، «قُلْ إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَ لا أُشْرِکَ بِهِ» گوى مرا فرمودند تا اللَّه را پرستم و با وى انباز نگیرم، «إِلَیْهِ أَدْعُوا وَ إِلَیْهِ مَآبِ (۳۶)» با او مى‏خوانم و خود با او مى‏گردم. «وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ حُکْماً عَرَبِیًّا» و هم چنان فرستادیم این نامه را نامه عربى و این دین را دین عربى، «وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ» و اگر پى برى بخوش آمدهاى ایشان، «بَعْدَ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ» پس آن که بتو آمد از علم «ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا واقٍ (۳۷)» ترا از خداى تعالى نه باز دارنده ایست و نه یارى.
«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ» و فرستادیم فرستادگان پیش از تو، «وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّیَّةً» و ایشان را با زنان و فرزندان کردیم، «وَ ما کانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ» و نبود هیچ پیغامبرى را که آید و آیتى آرد، «إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ» مگر بدستورى اللَّه تعالى، «لِکُلِّ أَجَلٍ کِتابٌ (۳۸)» هر هنگامى را نوشته ایست.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:۳ - النوبة الثالثة
گوهر بعدی:۴ - النوبة الثانیة
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.