۳۲۳ بار خوانده شده

۳ - النوبة الثانیة

قوله تعالى: إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا الآیه... مشرکان قریش و جهودان قریظه و نضیر در رسول خدا بدرویشى و بى‏فرزندى بغمز مى‏دیدند، و بمال و فرزندان خویش مى‏نازیدند، و در آن با وى مکاثرت مى‏ساختند، این جواب ایشانست، میگوید لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ أى عند اللَّه، شیئا. و قیل: من عذاب اللَّه شیئا. فردا ایشان را آن مال و فرزند بکار نیاید بنزدیک خدا، و عذاب خدا از ایشان از هیچیز باز ندارد، وَ أُولئِکَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ، این همچنانست که گفت: وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ. وقود بنصب واو آن چیز است که بآن آتش افروزند، از هیزم و جز آن، و وقود بضم واو و وقد افروختن آتش است همچون ایقاد. کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ دأب نامى است عادت را، مراد بآن‏سان و صفت است، یعنى همچون سان و صفت آل فرعون». و این کاف را سه وجه است: یکى آنست که هُم وَقُود النار کداب آل فرعون، این داب با نار پیوسته، و این آل فرعون مضاف با هم، میگوید این مشرکان قریش و جهودان هیزم دوزخند چون آل فرعون. آن گه ابتدا کرد و گفت: وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ این هم مشرکان قریش‏اند و هم آل فرعون، میگوید: و ایشان که پیش از ایشان بودند، و آن قوم نوح‏اند و عاد و ثمود. کَذَّبُوا بِآیاتِنا. دیگر وجه هُمْ وَقُودُ النَّارِ کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ میگوید ایشان هیزم دوزخ‏اند چون آل فرعون و چون ایشان که پیش از ایشان بودند تا آنجا که سخن پیوسته. آن گه آل فرعون را گفت و ایشان که پیش از ایشان بودند کَذَّبُوا بِآیاتِنا وجه سدیگر: بر نار وقف است آن گه ابتدا کرد کداب آل فرعون و سخن پیوسته تا بذنوبهم. مى‏گوید: چون آل فرعون و ایشان که پیش از ایشان بودند دروغ شمردند سخنان ما تا اللَّه ایشان را فرا گرفت. همانست که جاى دیگر گفت و کلّا أخذنا بذنبه و ذنب و جرم متقاربند، لکن جرم چون نتیجه و ثمره اکتابست از اجترام ثمره گرفته‏اند و ذنب چون عاقبت و آخر فعل است که بوى مى‏بازگردد از ذنب گرفته‏اند همچنین عقوبت از ان عقوبت نام کرده‏اند که آن عاقبت بد کارست بر عقب بد کردن او، و تعقیب بر پى کارى یا کسى رفتن و ایستادن بود. لَهُ مُعَقِّباتٌ از آنست. و تعقیب نیز چیزى بپس باز بردن بود لا معقّب لحکمه از آنست، یعنى که باز پس برنده نیست حکم اللَّه را، و از آنست که مرتد را گفت انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِکُمْ که از سوى عقب باز مى‏گردد. و عقاب و معاقبه هر دو مصدراند عقوبت کردن را، وَ اللَّهُ شَدِیدُ الْعِقابِ یعنى. إذا عاقب، میگوید خداى سخت عقوبتست هر گه که عقوبت کند، و سخت گیر است اگر گیرد.
قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا... این کافران مشرکان مکه‏اند و جهودان مدینه، سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِلى‏ جَهَنَّمَ حمزه و کسایى هر دو کلمه را بیا خوانند، باقى همه بتاء مخاطبه خوانند. ایشان که بتاء مخاطبه خوانند معنى خود ظاهر است و ایشان که بیا خوانند آن را دو وجه است: یکى آنست که الذین کفروا سیغلبون و یحشرون فقل لهم مى‏گوید ایشان که کافر شدند ایشان را اینجا باز شکنند و فردا بدوزخ رانند، و فرا ایشان گو که چنین خواهد بود. وجه دیگر قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا
یعنى الیهود. سیغلبون یعنى کفار مکه، فرا کافران اهل توریت گوى: که این مشرکان قریش که دشمنان منند ایشان را بازخواهند شکست امروزه در دنیا، و بدوزخ خواهند راند فردا بقیامت. و این شکستن روز بدر است که مسلمانان کافران را بکشند و بهزیمت کردند. مصطفى ص آن روز که این آیت آمد کافران را گفت: إن اللَّه غالبکم و حاشرکم إلى جهنم
و این آیت دلیلى روشنست بر صدق نبوت مصطفى و صدق سخن وى که پیش از آن خبر باز داد که مسلمانان را غلبه و قوت خواهد بود بر کافران یعنى روز بدر، و هم چنان بود که وى گفته بود و خبر داده.
قول ابن عباس آنست که قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا این کافران جهودان مدینه‏اند و قصه آنست که چون مشرکان قریش ابو سفیان بن حرب و اصحاب او روز بدر بهزیمت شدند و شکسته گشتند و مسلمانان را قوت و نصرت بود جهودان مدینه گفتند: «هذا و اللَّه النّبیّ الامّى الذى نجده فى کتابنا التوریة بنعته و صفته و مبعثه و انه لا تردّ له رایة» گفتند و اللَّه که آن پیغامبرست که ما نام و صفت و مبعث وى در کتاب خویش یافته‏ایم، و دانسته که وى را بر همکنان غلبه و قوتست، و علم نبوت وى آشکارا. و بران بودند که اتباع وى کنند و بوى ایمان آرند، پس قومى ازیشان گفتند: این چه تعجیل است؟ بگذارید تا وقعه دیگر بیفتد میان وى و میان دشمنان وى، اگر او را دست بود و به آید در آن وقعه، پس همه بوى ایمان آریم، نه بس برآمد تا وقعه احد بیفتاد، و مسلمانان بهزیمت شدند چنان که قصه است. آن جهودان باز بشک افتادند. شقاء ازلى و حکم إلهى بکفر ایشان در رسید، و ایشان را از آن گفت و همّت باز پس آورد و هیچکس از ایشان مسلمان نشد، و عهدى نیز که داشتند با رسول خدا آن عهد بشکستند، و کعب اشرف که سر ایشان بود و با شصت سوار سوى مکه شد و با کافران مکه در عداوت مصطفى راست شد و برین اتفاق کردند که کلمه‏شان یکسان باشد، و در مخالفت موافقتى نمودند و عهدى بستند، و بمدینه باز آمدند. پس رب العالمین در شان آن جهودان آیت فرستاد: قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِلى‏ جَهَنَّمَ. وَ بِئْسَ الْمِهادُ. أی و بئس الفراش من النار. یقول بئس ما مهّدوا لانفسهم، بد آرامگاهى که خود را ساختند و توختند دوزخ جاودان و آتش سوزان.
قَدْ کانَ لَکُمْ آیَةٌ اى بیان و عبرة و دلالة على صدق ما قلت لکم ستغلبون. مى‏گوید: ایشان را گوى که نشان و بیان و دلیل صدق آنچه من گفتم که ستغلبون آنست که دو فرقت بر هم رسند روز بدر جنگ را و کوشش را، یک فرقت مسلمانان و یک فرقت کافران. مسلمانان سیصد و سیزده بودند از ایشان هفتاد و هفت مهاجران، دویست و سى و شش انصار صاحب رایت رسول خدا و مهاجران على بن ابى طالب ع بود. و صاحب رایة انصار سعد بن عباده، و هفتاد شتر در لشکر مسلمانان بودند و دو اسب، یکى آن مقداد بن عمرو و یکى آنِ مرثدن بابى مرثد. و شش درع با ایشان بود، و هشت شمشیر، و از مسلمانان آن روز بیست و دو مرد شهید گشتند، چهارده از مهاجر و هشت از انصار. و فرقت دیگر کافران مکه بودند، رئیس ایشان عتبة بن ربیعة بن عبد شمس، و در لشکر ایشان صد تا اسب بود، و نهصد و پنجاه مرد جنگى، سه چندان عدد مسلمانان بودند. امّا رب العالمین گفت: یَرَوْنَهُمْ مِثْلَیْهِمْ این گروه مسلمانان کافران را بشمار دو بار چند خویشتن دیدند چون چشم بر ایشان افکندند. یعنى که اللَّه ایشان را چنین نمود تا بر ایشان چیره شوند و باز نشکنند، و مسلمانان را آن آیت دیگر: فَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ صابِرَةٌ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ معلوم شده بود که مردى ازیشان با دو مرد کافر برآید و غلبه کند.
پس رب العزة کافران را اگر چه سه بار چند مسلمانان بودند دو بار چند ایشان نمود و مسلمانان نیز بچشم کافران اندک نمود چنان که آنجا گفت: وَ یُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ این بآن کرد تا دلهاى مسلمانان قوى باشد و گوش بغلبه و نصرت دارند، و کلمه حق را بکوشند، و چنان کردند و رب العالمین مسلمانان را آن روز بر کافران نصرت داد.
یَرَوْنَهُمْ بتا قرائت نافع و یعقوب است، باقى بیا خوانند، و قرائت یا ظاهرترست و معنى آن روشن‏تر، و چون بتا خوانى با لکم شود. میگوید ایشان را مى‏دیدند یعنى کافران را دو بار چند ایشان. اى مثلیهم. در هر دو قرائت که ترونهم خوانى یا یرونهم این‏ها و میم مثلیهم با مسلمانان شود. «رأى العین» نامى است عیان را، و برأى العین و مرتأى العین هم چنان، وَ اللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَشاءُ نصرت مؤمنان را از جهت خداوند عز و جل بر دو وجه است: یکى نصرت دادن از روى حجت و قد فعل، و این نصرت بحمد اللَّه ظاهرست و آشکارا، و حجت بر اعداء دین روشن است و لازم. وجه دیگر نصرت مداولت و غلبه است، آن مداولت که رب العالمین گفت: وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ این نصرت است که مسلمانان از اللَّه مى‏خواهند که فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرِینَ.
و این نصرت است که خداى، تعالى مومنان را وعده داد گفت: کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ‏
جاى دیگر گفت: أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ. نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیبٌ.
وَ اللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَشاءُ. همان نصرت مداولت است. امیر المؤمنین على (ع) گفت: «إنّ للباطل جولة ثم یضمحل»
اوفتد گاه گاه که کافران بر مسلمانان غلبه کنند و ایشان را برنجانند، اما یک جوله بیش نباشد، که باطل پاینده نبود و بعاقبت غلبه و نصرت هم مسلمانان و اهل حق را باشد. چنان که گفت، بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ،... وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا. مصطفى ص این نصرت در دعاء ضعفاء امّت و اخلاص ایشان بست گفت: «انّما ینصر اللَّه هذه الامّة لضعفائهم بدعائهم و اخلاصهم و صلوتهم. و قال هل تنصرون و ترزقون الّا بضعفائکم.»
آن گه گفت: إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ در آنچه دیدند از نصرت مومنان با ملت ایشان و هزیمت کافران با کثرت ایشان، عبرتیست خداوندان زیرکى و خرد را. عبرت اعتبار غائب بود در حاضر: چیزى حاضر معلوم کنى در هنگام، و جاى وصفت، آن گه بر قیاس آن حاضر چیزى غائب معلوم کنى در هنگام و جاى و صفت.
و در قرآن جایها عبرت یاد کرده است، و هر جاى با آن اولوا الأبصار گفت، از بهر آنکه قیاس کار بصیرانست، و این ابصار اینجا عقول است. و یقال العبرة ما یعبر به من الجهل الى العلم، این عبرت چون معبرست: یعنى که بدان از جهل با علم میروند و اصل آن از عبور نهر است، و منه. العبارة لانّها جعلت کالمعبر لتأدیة المعنى من نفس القائل الى نفس السامع.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:۳ - النوبة الاولى
گوهر بعدی:۳ - النوبة الثالثة
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.