۵۹۲ بار خوانده شده

بخش ۷

در بیان تبدل از عالم بسط به عالم قبض و تنزل از ملک معنی بجهان صورت گوید:

وه! که این مطلب ندارد انتها
قصه را سر رشته شد از کف رها

وای وای ایندل گرانجانی گرفت
این فرشته، خوی حیوانی گرفت

آنکه پنهان بد مرا در تن چه شد؟
آن سخن گوی از زبان من چه شد؟

چونشد آنکز گوش میکرد استماع
وز لب من کف ز پای من سماع

من کیم؟ گردی ز خاک انگیخته
قالبی از آب و از گل ریخته

کوزه‌یی بنهاده در راه صبا
ای عجب آبی هدر خاکی هبا

من کیم؟ موجی ز دریا خاسته
قالبی افزوده روحی کاسته

عاجزی، محوی، عجولی، جاهلی
مضطری، ماتی، فضولی، کاهلی

نک حقیقت آمد و طی شد مجاز
شوخمش گوینده گفتن کرد ساز:

ای بحیرت مانده اندر شام داج
آفتاب آمد برون، اطفی السراج
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۶
گوهر بعدی:بخش ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.