۲۶۴ بار خوانده شده

بخش ۹۳ - مناجات در انتقال از جود به قناعت

ای محیط کرمت عرش صدف
عرشیان در طلبت باده به کف

ما که لب تشنه احسان توییم
کشتی افتاده به طوفان توییم

نظر لطف بر این کشتی دار
به سلامت برسانش به کنار

خیمه ما به سوی ساحل زن
صدف هستی ما را بشکن

پرده ظلمت ما را بگشای
صفوت گوهر ما را بنمای

جامی از هستی خود گشته ملول
دارد از فضل تو امید قبول

بر سر خوان عطایش بنشان
دامن از گرد خطایش بفشان

بنگر اندوه وی و شادش کن
بنده پیر شد آزادش کن

بینشش ده که تو را بشناسد
نعمتت را ز بلا بشناسد

کمر خدمت طاعت بخشش
افسر عز قناعت بخشش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۹۲ - حکایت اعرابی که در معامله احسان و کرم بدره دینار و درم مهمانان به تخویف از زخم نیزه باز پس گردانید
گوهر بعدی:بخش ۹۴ - عقد بیست و نهم در قناعت که بر حد ضرورت وقوف نمودن است و چشم طمع به زیادتی نگشودن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.