۲۶۱ بار خوانده شده

بخش ۸۱ - مناجات در توجه از مقام حریت به فتوت

ای غمت مایه ده شادی ما
بر درت بندگی آزادی ما

بنده خاص تو را نیست پسند
بر دل از بندگی غیر تو بند

فارغ است از دو جهان در دو جهان
نه عیان بسته چیزی نه نهان

جا گرفته به سر خشک زمین
گشته در کوی فنا خاک نشین

نشده خاطر او بند به هیچ
نه دلش یافته پیوند به هیچ

تافته روی ز روی همه کس
روی در روی تو آورده و بس

جامی از بندگی خویش ملول
دارد از خواجگیت چشم قبول

بر درت عز قبولیش بده
در رهت اذن دخولیش بده

بر وی افشان ز ره خود گردی
بر دلش نه ز غم خود دردی

افکن از منزل بی دردانش
رخت در کوی جوانمردانش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۸۰ - حکایت آن پیر خارکش که از خار خواریش گل عزت می گشاد و جوان رعناوش که گل عزتش بوی خواری می داد
گوهر بعدی:بخش ۸۲ - عقد بیست و پنجم در فتوت که بار خود از گردن خلق نهادن است و زیر بار خلق ایستادن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.