۲۸۷ بار خوانده شده

بخش ۷۸ - مناجات در طلب حیا از نقایص بشریت و تحقیق به خصایص حریت

ای اولی اجنحه مرغان سر خویش
برده از شرم تو زیر پر خویش

کار آدم ز حیایت شده سخت
ستر خود ساخته از برگ درخت

شب ز انجم نظر افروخته ایست
چشم خجلت به زمین دوخته ایست

صبحدم گرد درت کار سپهر
اشکریزی بود از گرمی مهر

بنده جامی که کمین بدنه توست
در ره عجز سرافکنده توست

چون مه آورده رخ اندر کمی است
حلقه گشته به در محرمی است

محرم حلقه رازش گردان
وز در بیهده بازش گردان

گر بود حرص و هوا را بنده
ساز ازان بندگیش شرمنده

چون به شرمندگی افتاده شود
هر چه شرم آرد ازان ساده شود

زن رقم بر ورق سادگیش
حرف آزادی و آزادگیش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۷۷ - حکایت یوسف و زلیخا که پرده پوشی زلیخا پرده گشای دیده یوسف آمد تا حق را ناظر خود یافت و از نظر زلیخا روی بتافت
گوهر بعدی:بخش ۷۹ - عقد بیست و چهارم در حریت که طوق بندگی حق را گردن نهادن است و ربقه بندگی خلق از گردن گشادن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.