۲۶۵ بار خوانده شده

بخش ۲۶ - حکایت آن کریمی که دعوت سفله را اجابت نکرد تا صحبت با سفلگان عادت وی نگردد

چون سوی اینان لئیمی پی برد
لقمه ای چند از طعام وی خورد

چون بخواند سفله دیگر مرا
سویش آن لذت شود رهبر مرا

محو گردد نامم از سلک کرام
در شمار سفلگان مانم تمام

سفله ای مهمانیی آغاز کرد
سفلگان شهر را آواز کرد

خواند یک صاحب کرم را نیز هم
تا به خوانش رنجه فرماید قدم

گفت باشد نفس نادان و لئیم
زین دو وصف او دلی دارم دو نیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۵ - مذمت کردن حکیم شهوت را که ولادت فرزندان بی آن معهود نیست
گوهر بعدی:بخش ۲۷ - در مذمت زنان که محل شهوت موقوف علیه فرزندان است
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.