۳۳۳ بار خوانده شده

بخش ۲۱ - ظاهر شدن آرزوی فرزند از شاه کامیاب و سخن راندن حکیم در آن باب

چون به تدبیر حکیم نامدار
یافت گیتی بر شه یونان قرار

سر به سر گیتی مسخر ساختش
ثانی اثنین سکندر ساختش

یک نگین وار از همه روی زمین
خارجش نگذاشت از زیر نگین

شه شبی در حال خویش اندیشه کرد
شیوه نعمت شناسی پیشه کرد

خلعت اقبال بر خود چست یافت
هر چه از اسباب دولت جست یافت

غیر فرزندی که در عز و شرف
از پس رفتن بود او را خلف

در ضمیر شه چو این اندیشه خاست
گفت با دانای حکمت پیشه راست

گفت ای دستور شاهی پیشه ات
آفرین بادا بر این اندیشه ات

هیچ نعمت بهتر از فرزند نیست
جز به جان فرزند را پیوند نیست

حاصل از فرزند گردد کام مرد
زنده از فرزند ماند نام مرد

چشم تو تا زنده ای روشن به اوست
خاک تو چون مرده ای گلشن به اوست

دستت او گیرد اگر افتی ز پای
پایت او باشد اگر مانی به جای

پشت تو از پشتیش گردد قوی
عمرت از دیدار او یابد نوی

اوست بران در صف هیجا چو تیغ
تیرباران بر سر اعدا چو میغ

چون به همکاران شود دشمن شکن
او به جان کوشش کند ایشان به تن

دشمنت را شیوه از وی شیون است
خاصه گویی بهر قهر دشمن است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۰ - اشاره به آنچه حق سبحانه و تعالی در شأن پادشاهان عجم به داوود علیه السلام کرده است
گوهر بعدی:بخش ۲۲ - حکایت آن اعرابی که بر فرزندان خود نام سباع درنده نهاده بود و بر خدمتگاران نام بهایم چرنده
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.