۲۸۲ بار خوانده شده

بخش ۲ - این معدلت نامه ایست متحف به سلاطین که سلاله طین فطرت آدم اند و لهوی را که آخر آن فناست و آن شغل به زخارف دنیاست از دل ایشان بیرون برده اند و صورت عافیت از آن بلا را عاقبت خیر ایشان کرده که حرز خلد ملکهم حاشیه صحیفه روزگار ایشان باد و دعای دام بقائهم دام مرغ اجابت شکار ایشان

بعد حمد حق و درود نبی
نیست پوشیده بر ذکی و غبی

که ظلال الله اند پادشهان
راحت رنجیدیدگان جهان

سایه بان ساخته ز چتر سیاه
زآفتاب حوادث اند پناه

چترشان مختصر به پیش نظر
ظلش از نور مهر شامل تر

ملک اگر جمع اگر پریشان است
اثر عدل و ظلم ایشان است

عدل ایشان کند به دانش و داد
خانه ملک را قوی بنیاد

ظلم ایشان به کین نوی و کهن
خلق را بر کند ز بیخ و ز بن

ملک کشت است و عدل ابر پر آب
ملک دادت خدا به عدل شتاب

تخم کشتی در آبیاری کوش
دارش از تشنگی و خواری گوش

کشت بی آب هیچ بر ندهد
چون شجر خشک شد ثمر ندهد

عدل چون ملک را شود معمار
هیچ چیز دگر نیاید کار

هم سپاهی ز شاه گردد شاد
هم رعیت ازو شود آباد

هم خلایق رهد ز محنت و بیم
هم خزاین شود پر از زر و سیم

دشمنان گردن نیاز نهند
شیوه انقیاد ساز دهند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱ - مقدمه
گوهر بعدی:بخش ۳ - قصه قاصد فرستادن قیصر روم به نوشیروان تا معلوم کند که با وی در چه مقام است درصدد صلح است یا در معرض جنگ و انتقام است
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.