۲۹۲ بار خوانده شده

بخش ۳۷ - اشارت به معنی آنچه رسول صلی الله و علیه و سلم فرموده است که الدنیا ملعونة و ملعون ما فیها الا ذکر الله سبحانه

هست قول نبی که دنیی دون
وانچه جز ذکر ایزد بیچون

داخل اوست جمله ملعونند
وز نظرگاه قرب بیرونند

هر که پیوند ساخت با ملعون
نیست او هم ز حکم لعن برون

لعن حق چیست گویمت مشروح
کنم ابواب فهم آن مفتوح

لعن، راندن بود ز ساحت قرب
محنت بعد بعد راحت قرب

هر که یکدم جدا ز مقصود است
او در آن دم لعین و مطرود است

چون به مقصود خویش رو آورد
رست از زخم تیغ لعنت و طرد

سایه لطف و رحمتش دریافت
آفتاب قبول بر وی تافت

قرب او چیست از حق آگاهی
بعد او زین طریقه گمراهی

امر و نهیی که هست در قرآن
هست ازین قرب و بعد داده نشان

امر باشد به قرب حق خواندن
نهی از اسباب بعد او راندن

دوزخ و آنچه هست در دوزخ
وان عذاب و نکال در برزخ

درکات مراتب بعداند
که یکایک مناسب بعداند

گشت ظاهر به یک طریق و نسق
صورت غفلت تو اندر حق

روضه خلد و بوستان نعیم
چشمه سلسبیل یا تسنیم

درجات بهشت و لطف قصور
عرفات قصور و جلوه حور

همه هستند پیش صاحب رای
صورت قرب و آگهی ز خدای

ای کزین آگهی شدی آگاه
غیر ازین آگهی مجوی و مخواه

هستی جان و تن همی فرسای
واندر آن آگهی همی افزای

تا نه از جان و تن فنا باشی
مرد آن آگهی کجا باشی

آگهی هست جاودان گنجی
گنج می بایدت بکش رنجی

در طلب ناکشیده محنت و رنج
ریش گاوی بود توقع گنج
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۶ - قصه آن مخنث که از روزن در منظری افتاد و از آنجا در خانه سفلی و از آنجا در سردابه ای و از آنجا در چاهی چون در سردابه افتاد بانگ کرد که ای خداوندان سرای، سرای شما زمین ندارد
گوهر بعدی:بخش ۳۸ - حکایت پیر همدانی که از پسر پرسید که هرگز ریش گاو بوده ای و سؤال پسر که ریش گاو کیست و جواب دادن پدر که آن کس که بامداد از خانه بدر آید گوید امروز گنجی یابم، پسر گفت ای پدر تا من بوده ام ریش گاو بوده ام
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.