۳۶۱ بار خوانده شده

بخش ۱۳۷ - اشارت به تقسیم جوع به اختیاری و اضطراری

جوع آیین سالک راه است
شیوه عارفان آگاه است

جوع سالک به اختیار بود
جوع عارف به اضطرار بود

می نماید رونده مرتاض
از مطاعم به قصد خویش اعراض

تا دلش خوی با خوشی نکند
نفسش آهنگ سرکشی نکند

راهش آخر به مقصد انجامد
چون به مقصد رسد بیارامد

مرد عارف چو یافت لذت قرب
نه به اکلش فتد کشش نه به شرب

اکل و شربش چه باشد انس به حق
دایم او در حق است مستغرق

لقمه از خوان یطعمش بینی
شربت از چشمه سار یسقینی

جان او در تجلی صمدی
دارد از حق تسلی ابدی

حاجت خوردن از تهی شکمیست
مر صمد را تو خود بگو چه کمیست

گر صمد را کسی کند تعریف
فهو مالم یکن له تجویف

وصف تجویف خاص امکان است
پری او ز فیض رحمان است

گر نه رحمان کند وجود دهی
ماند از معنی وجود تهی

ذات رحمان چو هست عین وجود
خالی از کجا تواند بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۳۶ - مهمان شدن عارف معرفت شعار مر خردمند خدمتگزار را و گفتن خردمند مر عارف را که حضرت حق سبحانه این همه طعامهای گوناگون و میوه های رنگارنگ را از برای آدمیزاد آفریده است و جواب دادن عارف که خدای تعالی آنها را از برای آدمی آفریده است اما آدمی را برای آن نیافریده است
گوهر بعدی:بخش ۱۳۸ - در بیان آنکه چون سالک خلیع العذار در مشتهیات نفس و آرزوهای طبع افتاد علامت بعد و امارت طرد اوست از ساحت قرب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.