۲۵۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۰ - در حق فرید الدین

بر بدایع نظم تو ، ای فریدالدین
طویله های گهر را نماند مقداری

نه باغ طبع ترا هست جز ادب شجری
نه شاخ لفظ ترا هست جز هنر باری

بگرد تو نرسند اهل نظم و نثر امروز
و گر چه جهد و تکلیف کنند بسیاری

بشعر یار خودم خوانده ای و لیک بفضل
ترا ندانم اندر همه جهان یاری

چو من بفضل تو اقرار دارم از سر صدق
ز کس نیابی در مشرق و غرب انکاری

ترا فلک بمقام شرف رسانیدست
فلک نکرده ازین علاقه تر کاری

ببارگاه خداوند مشرق و مغرب
متاع فضل ترا خاست روز بازاری

گران بها گهری و کجا تواند بود ؟
چنین گدا را الا چنان خریداری

جهان تو داری ، طوبی لک ، ای فرید الدین
بزیر عدل چنان جهانداری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹ - در حق امیر مسعود
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱ - نیز در معارف
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.