۲۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵ - در حق ملک اتسز

شها ، دست رادت بکردار نیک
ز آفاق بیخ بدیها بکند

بداندیش را از سریر سرور
نهیبت بچاه نوایب فگند

بروز وفا دست اقبال تو
در آورد پای بدان را ببند

خورد آب در ظل عدلت کنون
ز یک آبخور گرگ با گوسپند

چو گیتی تویی فارغ از هر نهیب
چو گردون تویی ایمن از هر گزند

بگیری ، اگر رأی افتد ترا
خمیده فلک را بخم کمند

خلاف تو کاریست بس بازیان
وفاق تو شغلیست بس سودمند

بسا قلعه ها را که کردی خراب
بنوک سنان و بسم سمند

بسابی خرد باغیان را ، که داد
بهیجا زبان حسام تو پند

تو، ای مرد دانا ، نگویی مرا
کزین قصهٔ طوس و کاوس چند ؟

ندیدی مگر زخم تیغ ملک
بدشت سمرقند و صحرای جند ؟

یکی برگذر ، پس بچشم خرد
نگه کن بدین قلعه های بخند

در مکرمات و عطا باز کن
در حادثات و دواهی ببند

مبادا دلت از نوایب حزین
مبادا رخت از مصایب نژند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴ - در حق صابر بن اسمعیل ترمذی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶ - نیز در حق ملک اتسز
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.