۳۱۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۱

خط تو دایره ی مشک گرد ماه کشید
بر آفتاب سواد شب سیاه کشید

دلم به دعوی خون بر غزال چشمت را
سرشک سرخ و رخ زرد را گواه کشید

مقام شیفته حالان پناه طره ی تست
دل مقام شناسم بدان پناه کشید

نوید داد عنایت مرا که لطف عمیم
رقم به عفو تو بر صفحه ی گناه کشید

اگرچه می رود آلوده دامن ابن حسام
به ذیل عاطفت سایه ی الاه کشید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.