۳۹۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۳

جز خم زلفت دلم پناه ندارد
جانب دلها چرا نگاه ندارد

کیست که از تاب آن دو سنبلمشکین
همچو بنفشه قد دوتاه ندارد

مردمی کن که پیش چشم سیاهت
خانه ی مردم چنین سیاه ندارد

سینه ی چون مجمرم ز آتش هجران
جز نفس گرم من گواه ندارد

نامه ی دردم به دست باد سپردم
لیک صبا بر در تو راه ندارد

دل به سوی میکده پناه ازآن برد
بیش سر درس خانقاه ندارد

ز ابن حسام از چه روی زلف تو پیچید
داغ تو دارد جزین گناه ندارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۳۹۹/۴/۸ ۲۰:۳۸

جزخم زلفت دلم پناه ندارد .ازابن حسام خوسفي.دي كه معشوق مست وخرامان بوده است.لطفأ مصرع بعدي شعررابفرمائيد.هرچه درغزل شماره 73نگاه كردم نديدم اين شعررااستادم سليمان خان اميرقاسم خاني ازخوانندگان عصرقاجارخوانده است لطفأ كمكم كنيد