۳۴۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰

ای غمزه تیز کرده به قصد هلاک ما
بر باد داده آتش عشق تو خاک ما

صد دل فدای چاک گریبان و دامنت
آخر بپرس حال دل چاک چاک ما

آتش گرفت سینه ز سوز درون من
اندیشه کن ز سوز دل دردناک ما

همچون بنفشه سر بدر آرم به پای بوس
سرو تو گر کند گذری بر مغاک ما

ساقی بیار کوزه و پر کن که روزگار
روزی بود که کوزه بسازد ز خاک ما

ترسم که آه ابن حسام آتشین کند
آیینهٔ ضمیر مصفّای پاک ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.