۴۳۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶

ای به سر کوی تو مسکن و مأوی مرا
خاک درت خوش‌تر از جنت اعلی مرا

روی توام در نظر فکر توام در ضمیر
بهتر از این چون بود صورت و معنی مرا

گوشه‌نشینان کنند دعوی هر قبله‌ای
قبلهٔ ابروی توست کعبه دعوی مرا

دانهٔ خال تو شد راهزن زهد من
عشق تو بر باد داد خرمن تقوی مرا

من که شدم کشتهٔ آن بت عیسی سرشت
بو که حیاتی دهد از دم عیسی مرا

خاطر مسکین به هجر چون ره تسکین برد
گر ندهد مژده‌ای وصل تسلی مرا

گر شود ابن حسام در غم عشقش تمام
بس بود این دولت از دنیی و عقبی مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.