۳۳۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸

کس نتواند ز بد رهانید مرا
زیرا ثقت الملک برانید مرا

از رنج عدو باز رهانید مرا
وز خاک بر آسمان رسانید مرا

ای دوست به امید خیالت هر شب
این دیده گرینده نخسبد ز طرب

در خواب همت ببیند ای نوشین لب
بی روزی تر ز من که باشد یارب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.