۲۷۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱ - مدح ابوالقاسم دبیر

باز ابوالقاسم آن خیاره دبیر
کودکست و به رأی و دانش پیر

کلک او بر رقم که پیوندد
هر دبیری که دید بپسندد

تازی و پارسی نکو داند
هر چه راند همه نکو راند

گر ز طیبت درو گشادگی است
چه شد آنجا بزرگ زادگی است

هیچ عیب دگر جز آتش نیست
که تن سنگی گرانش نیست

ار ضعیف ار قوی دهند شراب
طبع بی تاب او ندارد تاب

چون کند پر کم و ندارد جای
طشت سازد ز آستین قبای

منتظر ایستاده ده فراش
تا چگونه رود حدیث هراش

هر چه خورده بود براندازد
معده پر شده بپردازد

آنچنانش برندمست و خجل
که نشاطش فرو مرد در دل

پس بشستن قبا دهد ناچار
نرسد چند گه به خدمت بار

چون بدانند علت تأخیر
اینک آید خیانت و تقصیر

زود بینی که از حوالت شاه
سوی هر دستگاه یابد راه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰ - مدح شاهینی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲ - مدح حسین طبیب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.