۲۷۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۱ - مرثیه عطای یعقوب

عطای یعقوب از مرگ تو هراسیدم
شدی و نبود بیشم ز مرگ هیچ هراس

دریغ لفظی بر همه نمط همه گوهر
دریغ طبعی بر هر گهر همه الماس

سپهر معطی شانست و هیچ عیب نبود
اگر به چون تو عطا بر جهان نهاد سپاس

و گرت بستد و رشک آمدش عجب نبود
که در کمال و بزرگی تو را نبود قیاس

گر بگرید بر تو فلک روا باشد
که بیش چو تو نبیند جهان مردشناس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰ - حسب الحال
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲ - بر فوت محمد علوی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.